Web Analytics Made Easy - Statcounter

رئیس فدراسیون اسکی و ورزش‌های زمستانی گفت: ملی‌پوشان ایران بدون وایلدکارت و امتیاز هدیه‌ای که فدراسیون جهانی می‌دهد، به فینال مسابقات جهانی راه یافتند که این بسیار ارزشمند است. - اخبار ورزشی -

عباس نظریان در گفت‌وگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری تسنیم، درباره عملکرد اسکی‌بازان ایران در مسابقات آلپاین قهرمانی جهان در فرانسه و صحرانوردی قهرمانی جهان در اسلوونی اظهار داشت: مسابقات قهرمانی جهان هر دو سال یکبار است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ما همیشه در این دو رشته حضور داریم، ولی در سایر رشته‌ها کمتر می‌توانیم شرکت کنیم و کارمان سخت‌تر است. ما در آلپاین سابقه بهتری داریم و البته این رشته مثل شرایطی که در دنیا وجود دارد، چشم و چراغ اسکی است. این دوره هم با برنامه‌ریزی‌هایی خوبی که از 2 سال گذشته و فارغ از مشکلات و محدودیت‌ها در بخش زیرساخت‌ها و تجهیزات داشتیم، توانستیم نفراتی را اعزام کنیم و از 8 ورزشکاری که اعزام کردیم، چهار نفر به مرحله پایانی و فینال رسیدند که برای اولین بار در تاریخ رقم خورد. همیشه تقریباً همین تعداد نفرات در لیست اعزام قرار می‌گرفتند، اما نهایتاً یک ورزشکار از هر رشته به فینال می‌رفت.

وی افزود: قاعده در مسابقات جهانی بر این بوده که 50 نفر اصلی که برترین‌های دنیا هستند، بدون مسابقه مقدماتی وارد مرحله نهایی می‌شوند. 50 نفر دیگر با هم رقابت می‌کنند و اگر زیر رتبه 25 نفر قرار بگیرند، مستقیم به فینال می‌رسند و دیگر به امتیاز هدیه‌ای که فدراسیون جهانی می‌دهد، لازم ندارند. در این دوره از مسابقات بچه‌های ما فارغ از وایلد کارت و هدیه‌ای که فدراسیون جهانی می‌دهد، رتبه مشترک 23 را کسب کردند که این برای محمد کیادربندسری و محمد ساوه‌شمشکی بود. به ندرت پیش می‌آید که دو ورزشکار از یک کشور با یک تایم در یک دوره زمان به ثبت برسانند. به هر حال این اتفاق ارزشمندی بود و برای اولین بار پس از یازده حضور در مسابقات المپیک زمستانی و با سابقه‌ای بین 1956 تا 2022، آلپاین ایران دو نفر در فینال داشته داشت. در فینال هم که ملی‌پوش ایران در بین بیش از 100 شرکت کننده رتبه 52 را گرفت که ارزشمند بود.

سنگ ویزا مقابل اعزام اسکی‌بازان نوجوان ایران/ دلار، مانع حضور در کره جنوبی می‌شود؟

 

نظریان ادامه داد: در اسکی صحرانوردی دانیال ساوه شمشکی در بین 70 نفر نهم شد و به فینال رسید که این یک اتفاق قابل توجه است؛ آن هم در شرایطی که تقریباً فقط یک ماه برف برای تمرین و مسابقه وجود داشت و او با سن بسیار پایینی به میدان رفت از جان مایه گذاشت و در بین تعداد 100 نفر پایانی قرار گرفت. همچنین ولی پیش از این در بخش بانوان هیچ ورزشکار فینالیستی نداشتیم که سمانه بیرامی باهر در بین 40 ورزشکار برتر هشتم شد. همه اینها حاصل یک کار تیمی و تلاش و برنامه‌ریزی است. سمانه بیرامی باهر و دانیال ساوه شمشکی در مرحله پایانی هم عملکرد خوبی داشتند. به هر حال بضاعت ما در صحرانوردی و آلپاین خیلی بیشتر است، البته اگر شرایط و محدودیت‌هایی که داریم، برطرف شود.

رئیس فدراسیون اسکی عنوان کرد: چند روز قبل با محمدتقی شمشکی سرمربی تیم صحرانوردی صحبت کردم و گفتم ما برای سال آینده که المپیک جوانان داریم، اگر بچه‌ها را حداقل از اول مهر ماه در شرایط مناسب برفی قرار بدهیم، می‌توانم قول بدهم که اتفاقات خوبی هم در آنجا رخ خواهد داد. امیدوارم روزی برسد که در مسابقات داخلی حداقل 100 نفر شرکت کنند و از دل اینها بتوانیم بهترین‌ها را پیدا کنیم.

وی با اشاره به اعزام پیش‌روی فدراسیون گفت: در حال فراهم کردن شرایط برای اعزام بچه‌های نوجوان و نونهال به قهرمانی آسیا در کره جنوبی هستیم که البته با محدودیت‌های بسیار زیادی روبرو هستیم، ولی تلاش می‌کنیم که همه بچه‌ها بروند. ما سه‌شنبه و چهارشنبه گذشته مسابقات قهرمانی این رده‌ها را برگزار کردیم و 60 ورزشکار از 10 استان حضور داشتند که 8 نفر اعزام می‌شوند و این اسامی مطمئناً اسامی قهرمانان آینده اسکی آلپاین ایران خواهد بود.

نظریان درباره هزینه‌های دو اعزام قبلی به اسلوونی و فرانسه و اعزام بعدی به کره جنوبی تصریح کرد: من طی این یک هفته در حد سکته جلو رفتم. برخی فکر می‌کنند اینها نفرات تیم ملی بچه‌های فرمانیه و نیاوران و وکیل آباد مشهد و ... هستند، در حالی که بچه‌های رشته ما بچه‌های روستا و عشایر هستند. هیچکسی گرفتاری‌های ما را درک نمی‌کند. اگر اعزام صورت نگیرد، می‌گویند که فدراسیون بی‌عرضه است و نتوانسته شرایط را فراهم کند، دیگر کسی به مصائب و مشکلات نگاه نمی‌اندازد. بلیت سفر به کره جنوبی هفته قبل 30 میلیون بود، اما پنج‌شنبه به ما اعلام کردند که 46 میلیون شده است. نکته مهم اینکه روز جمعه به ما گفتند قیمت بلیت با هواپیمایی امارات به 55 میلیون و با هواپیمایی قطر به 85 میلیون افزایش یافته است. واقعاً نمی‌دانیم چه‌کار باید انجام بدهیم. شاید در این شرایط نتوانیم همه نفرات را اعزام کنیم، آن هم در حالی که این بچه‌ها آینده اسکی ایران هستند. در همین شرایط هنوز ویزا نیز صادر نشده و می‌گویند که باید بلیت و بیمه نیز صادر شده باشد.

رئیس فدراسیون اسکی در این باره ادامه داد: من به طور دائم در حال مکاتبه با کره جنوبی یا سفارت این کشور در ایران هستیم. با هزار بدبختی روز پنج‌شنبه پاسپورت‌ها را به سفارت بردیم. ضمن اینکه جور کردن دلار برای سفارت هم مشکل‌ساز است. ما هر نفر باید 120 دلار بدهیم که برای 10 نفر می‌شود 1200 دلار. بانک مرکزی به ما ارز نمی‌دهد و من این دلار را دستی و اعتباری از دوستانم گرفته‌ام. در واقع در چنین شرایطی ارز می‌گیریم و اعتبارات رفاقتی را که داریم هم از دست می‌دهیم. آژانس‌های مسافرتی می‌گویند که ارز بالا و پایین می‌شود و فقط پول نقد را قبول می‌کنند. هزینه اعزام که 12 هزار دلار بود، با دلار 41 هزار تومانی می‌شد 500 میلیون. من نامه زدم که تا 25 اسفند می‌پردازم و کمک کنید که بچه‌ها اعزام شوند، اما صبح جمعه گفتند که بلیت هواپیمایی امارات 55 میلیون و هواپیمایی قطر 85 میلیون شده است. واقعاً ما باید چه‌کار کنیم؟ فردا روزی هم اگر یک نفر اعزام نشود، همه روی سر رئیس و مسئولان می‌ریزند که ما نتوانستیم. باور کنید ارز فقط یک ریال که بالا می‌رود، تن ما می‌لرزد.

وی در پاسخ به این سوال که «مگر بانک مرکزی نباید ارز مورد نیاز را به فدراسیون‌ها بدهد؟» گفت: حتما آنها نیز دلایلی دارند. ما یک ماه قبل از برنا فیروزی معاون وزارت نامه هم گرفتیم. حالا هم شب و روز به دنبال پول هستیم. نمی‌دانم به چه کسی نگفته‌ام که کمک کنید و پول‌تان را پس می‌دهم. در این فضای ارز شرایط سخت است. اگر بخواهم ارز بگیریم، مابه‌التفاوتش زیاد می‌شود. مگر چقدر می‌توانیم اعتباری کار کنیم؟ در این شرایط همه انتظار دارند شرایط و نتایج خوب باشد.

نظریان خاطرنشان کرد: جدا از پول بلیت پرواز و ویزا، باید یک پول توجیبی برای سرپرست به منظور هزینه در آنجا نیز محاسبه کنیم تا اگر اتفاقی افتاد، هزینه کند. برای مثال خدایی ناکرده یک ورزشکارمان در پیست مصدوم شود، اگر یک آمبولانس هواپیمایی بخواهد آن را را جابجا کند، 8، 9 هزار دلار می‌گیرد.

رئیس فدراسیون اسکی در پاسخ به این سوال که آیا کمیته المپیک هزینه‌های بلیت هواپیما را مانند گذشته نمی‌پردازد؟ گفت: فعلاً که باید با پولی که خودمان گرفته‌ایم، اعزام را انجام بدهیم. اگر هم کمیته پول بدهد، باید با آن، پول مورد نظر را پس بدهیم. آسیب این نوسان ارز برای فدراسیون‌های ورزشی نسبت به تجار بین‌المللی خیلی ملموس‌تر است. اگر ارز بالا برود، آن تاجر روی پولش را روی جنس موردنظر جنس می‌کشد، ولی من در فدراسیون باید چکار کنم؟

نظریان درباره کمک‌های فدراسیون جهانی به کشورهای در حال توسعه اظهار داشت؟ اگر FIS کمک نمی‌کرد، باید جمع می‌کردیم و می‌رفتیم. وزارت ورزش و کمیته المپیک انصافاً کمک می‌کنند، ولی هزینه‌های اسکی با این ارقام همخوانی ندارد. بخش قابل توجهی از کمک‌ها برای مسابقات فرانسه و اسلوونی را فدراسیون جهانی داد، وگرنه من با 4 میلیارد بودجه که 2 میلیاردش حقوق است، واقعا چکاری می‌توانم انجام بدهم؟ یک سِت لوازم اسکی نزدیک به 80، 90 میلیون شده است. ما اگر می‌خواستیم 16 ست اسکی بدهیم، بیش از یک میلیارد می‌شد که این فقط یک سفر ما است. به هر حال ما رویدادهای دیگری هم داریم و در ماه‌های گذشته کار خرید لوازم دیگری هم داشتیم. من با 2 میلیارد که نمی‌توانم اسکی را بچرخانم. در مجموع دلم برای آینده ورزش‌های زمستانی روشن است، چون روند خوبی آغاز شده و تلاش خوبی در حال انجام است.

انتهای پیام/

منبع: تسنیم

کلیدواژه: اسکی رئیس فدراسیون اسکی فدراسیون جهانی کره جنوبی بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۲۵۷۶۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

از معلم‌بلاگری تا عجیب‌ترین هدیه‌ برای روز معلم!

همزمان با دوازدهم اردیبهشت، گزارش و اخبار درباره روزِ معلم بخش مهمی از خروجی سایت خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها را تشکیل می‌دهد. اخباری که معمولا با ایده کلی ذکر فداکاری‌های یک معلم و خاطراتش تهیه می‌شود اما واقعا آموزش و گذراندن ساعت قابل توجهی از روز با نسل Z چه حال و هوایی دارد؟

به گزارش ایسنا، وقتی پای صحبت دهه شصتی‌ها و هفتادی‌ها می‌نشینید معمولا همه خاطراتی شبیه به هم از دوران مدرسه تعریف می‌کنند؛ از معلم‌های سختگیری که گاهی تنبیه را بهترین تربیت می‌دانستند، معلم‌های پرورشی که نمادِ غیبتِ معلم اصلی بودند و برای پر کردن وقت بچه‌ها سرکلاس حاضر می‌شدند، مشق‌های ننوشته و ترسِ از متوجه شدن معلم تا خوندن از روی کاغذ سفید به جای انشاء! البته گاهی هم از شور و هیجانی تعریف می‌کنند که از روزهای اول اردیبهشت برای روزِ معلم در مدرسه شکل می‌گرفت؛ پچ‌پچ‌های یواشکی بچه‌ها با هم و پرسیدن این سوال که «تو قراره برای خانم معلم کادو بگیری؟» سوالی که البته خیلی وابسته به جوابی که بچه‌ها به هم می‌دادند نبود و در نهایت مامان‌ها تصمیم می‌گرفتند که همه با هم چه هدیه‌ای برای معلم کلاس تهیه کنند.

این روزها اما همه چیز فرق کرده؛ حالا بچه‌های متولدین دهه شصت و هفتاد در شرایطی پا به مدرسه گذاشتند که احتمالا کمترین همذات‌پنداری را با خاطرات مدرسه پدر و مادرشان می‌کنند و گاهی با شنیدن برخی خاطرات از شکل و شمایل مدرسه در گذشته، با حیرت و تعجب می‌پرسند «واقعا راست می‌گید؟!» مدرسه برای این بچه‌ها که از روزهای اول تولد با تکنولوژی‌های پیشرفته سر و کار داشتند، تعریف و حال و هوای دیگری دارد. نسل Z نمی‌پذیرد که با ترس یا تنبیه درس‌ها را بدون فهمیدن دلیل منطقی آن فقط حفظ کند یا در تعطیلات نوروز از هر درس سه بار مشق بنویسد!

از سوی دیگر نسلی قرار است معلم این بچه‌ها باشد که خودش تجربه آموزش و پرورش در فضای خشکِ گذشته را دارد و می‌داند نمی‌توان کودکی که از همه چیز خبر دارد را با جمله «این مطلب تو کتاب اومده، پس درسته» قانع کرد! این روزها پرورش اولویت بالاتری نسبت به آموزش دارد. همین هم عاملی می‌شود تا معلم بهتر بداند راهِ جذب و آموزش بچه‌ها در مدرسه تغییر کرده است؛ هرچند که احتمالا راه سختی پیش‌رو داشته باشد.

مهدیه؛ معلم پایه اولِ یک دبستان غیرانتفاعی پسرانه در تهران است؛ یک معلم دهه هفتادی که وقتی با او تماس می‌گیرم از مصاحبه استقبال می‌کند اما با این شرط که جزئیات بیشتری از خودش نگوید و فقط درباره بچه‌ها صحبت کند!

* مهدیه! یه کم از خودت بگو؛ اصلا چی شد که تصمیم گرفتی معلم باشی؟

«من کارم رو از سال ۱۳۹۳ که دانشجو بودم شروع کردم؛ البته اون اوایل اصلا به معلمی فکر نمی‌کردم. رشته‌ دانشگاهیم زیست‌شناسی بود اما ترم دو یا سه بود که فهمیدم رشته‌ام اشتباهه و من رو جذب نمی‌کنه ولی چون دانشگاه دولتی درس می‌خوندم و یک سال هم پشت کنکور مونده بودم، ریسک نکردم که رشته‌ام رو رها کنم و از اول برم یک رشته دیگه درس بخونم.

کم‌کم در یک گروه دانشجویی با جمعیت امام‌علی(ع) آشنا شدم و اونجا اولین تجربه آموزش رو به کودکانِ کار داشتم که باعث شد بفهمم آموزش دادن رو دوست دارم و حتی متوجه شدم که ارتباط گرفتن با بچه‌های خیلی کوچیک در حد مهدکودک و دبستان برام جذاب‌ و لذت بخشه. همین کار باعث شد برم دوره تربیت معلم مهدکودک و پیش‌دبستانی رو بگذرونم. برای کارورزی اون دوره به یکی از مدارس غیرانتفاعی رفتم و شیوه آموزشی اون مدرسه جذبم کرد تا حدی که بعد از دوره کارورزی، همون مدرسه از من دعوت به همکاری کرد و تقریبا ترم پنجم دانشگاه معلم شدم. چون توی اون دوره کارورزی دیدم که بچه‌های مدرسه با روش جدیدی باسواد می‌شن و این فرایند برام جذاب بود، از مدیر مدرسه خواستم که معلم کلاس اول باشم. اولین کلاسی که داشتم یک کلاس با ۲۲ دانش‌آموز پسر بود.»

* از همون اول فقط تو مدرسه پسرونه تدریس کردی؟

«نه؛ تجربه آموزش به دخترا رو هم داشتم. تقریبا ۱۰ ساله که معلمی می‌کنم که ۷ سال با پسرها و ۳ سال با دخترا کلاس داشتم.»

* چه فرقی بین معلم دخترا و پسرا بودن هست؟

واقعا کار کردن با هر دو جنس قشنگیای خاص خودش رو داره، چون دنیای متفاوتی دارن. پسرا خیلی پر جنب و جوش‌تر هستن و انرژی بیشتری از آدم می‌گیرن؛ البته نه به خاطر تدریس بلکه به خاطر هیجان و شیطنتی که دارن. وقتی با گروه بزرگی از پسربچه‌ها کار می‌کنی، بخش زیادی از انرژیت صرف این می‌شه که از اونا مراقبت کنی که اتفاقی براشون نیفته یا باهم دعوا نکنن. در این شرایط باید روش‌های ابراز خشم و حرف زدن رو به بچه‌های کوچیک یاد بدی و این انرژی می‌بره و باعث میشه زنگ تفریح‌ها هم حواست به اونها باشه. اما کار کردن با دخترا این راحتی رو داره که لازم نیست به اندازه پسرا ازشون مراقبت کنی. این بزرگترین تفاوت با دو جنسه، اما تجربه کار باهاشون لذت بخشه.»

* اتفاقی که این روزا خیلی باب شده فیلمبرداری و تولید محتوا از بچه‌هاست که بعضی وقتا جنجال خبری هم داشته. نظرت در این مورد چیه؟

«الان داریم با نسلی کار می‌کنیم که از وقتی چشم باز کردن موبایل و تبلت و ... رو دیدن و باهاش بزرگ شدن و از خیلی از اتفاقات و چیزهایی که دوره‌ای تو اینستاگرام وایرال میشه باخبر هستن. من تولید محتوا با بچه‌ها رو دوست دارم، اما به شرط اینکه هدف آموزشی داشته باشه. یه وقتایی به عنوان معلم می‌تونم یک صحنه‌هایی رو با گوشیم شکار کنم یا از بخش‌هایی فیلم بگیرم که در دلِ اون یک نکته آموزشی اتفاق بیفته اما برای انتشار محتوای تولید شده باید حریم خصوصی بچه‌ها رو در نظر بگیرم، ما اجازه نداریم حتی به عنوان یک معلم تصویر شفافی از ظاهر و صورت بچه‌ها نشون بدیم.

من می‌تونم از کاری که بچه انجام می‌ده و توضیحی که درباره اون می‌ده فیلم بگیرم و به اشتراک بذارم چون خودمم تو اینستاگرام پیج دارم اما هیچ وقت طوری فیلم نمی‌گیرم که صورت بچه در محوریت باشه. در نهایت باید ببینم آیا فیلم نکته‌ آموزشی داره که اون رو با شرایطی که گفتم، انتشار بدم؟ به جز حفظ حریم بچه، پدر و مادر این حق رو دارن که از معلم بابت انتشار تصویر کودکشون شکایت کنند و ما باید خیلی مراقب این موضوع باشیم. گاهی هم که از یک اتفاق بامزه فیلم بگیرم اون رو به عنوان یادگاری صرفا برای خودم و نهایتا بچه‌های کلاس منتشر می‌کنم. »

* به نظرت این موضوع چقدر به فضای آموزش کمک می‌کنه؟ اصلا کمک‌کننده هست یا آسیب‌هایی رو به اون وارد می‌دونی؟

«اینکه آیا این نوع تولید محتوا کمک کننده هست یا نه بستگی به این داره که هدف داره یا نه؟ گاهی اوقات از کلاس فیلم می‌گیریم و بعد با گروهی از معلم‌ها اون فیلم رو می‌بینیم و اتفاقاتی که افتاده و عملکرد بچه‌ها رو تحلیل می‌کنیم. دوره کرونا که کلاس‌ها آنلاین بود، از یک بخش‌هایی از کلاس فیلم می‌گرفتم و برای یک سری از جلسات آموزشی استفاده می‌کردیم و این باعث می‌شد روش‌های جدید تعامل از راه دور با کودک رو یاد بگیریم.»

* به عنوان یه معلم دهه هفتادی که تو نظام آموزشی قدیم تحصیل کرده، تصمیم گرفتی چه شیوه آموزشی رو انتخاب کنی که بچه‌ها به حضور در کلاس ترغیب بشن؟

«وقتی که خودم دانش‌آموز بودم یک روش تدریس وجود داشت که همه باید همون رو حتی با وجود اینکه درکی ازش نداشتیم یاد می‌گرفتیم. مثلا ممکن بود درک نکنیم که چرا یک اتفاق در آزمایش علوم رخ داده یا چرا جواب یک مسئله ریاضی به اون شکل شده؛ ما صرفا باید اون رو حفظ می‌کردیم. بعدها که معلم شدم فهمیدم که اگر بچه‌ها از دوره ابتدایی با این روش آموزش ببینن و فکر کنن که هرچی معلم و کتاب می‌گه درسته، قدرت فکر کردن و خلاق بودن رو از دست می‌دن و بعدا نمی‌تونن به راه حل‌ها و روش‌های دیگه فکر کنن.

وقتی معلم شدم سعی کردم فعالیت‌ها رو طوری طراحی کنم که فقط یک راه حل نداشته باشه و بچه‌ها بتونن از روش‌های مختلفی به جواب برسن. در کلاس‌های کتاب‌خوانی ازبچه‌ها می‌پرسیدم دیگه چه راه حلی برای شخصیت اصلی قصه می‌شه طراحی کرد؟ یا از اونها می‌پرسیدم اگر جای شخصیت اصلی کتاب بودن چه راهی رو انتخاب می کردن؟ این تفاوت فکری بچه‌ها قشنگه و از همین پاسخ‌ها مشخص میشه، چون هرکدوم یک فکری دارن و باید یاد بگیرن که به خودشون و فکرشون اهمیت بدن و اون رو ابراز کنن. تک تک فکرها و ایده‌ها مهمه و باید یاد بگیرن بدون ترس از قضاوت شدن یا غلط بودن راه حل، پاسخ خودشون رو اعلام کنن.»

*  خاطره خوب یا بدی از دوران تحصیلت داری که سعی می‌کنی اون کارها رو انجام بدی یا ندی که برای بچه‌ها بهتر باشه؟

«همیشه معلمایی که سر کلاس زیاد باهامون شوخی می‌کردن رو خیلی دوست داشتم و هیچ‌ وقت سرکلاس اونها استرس نداشتم و حتی امتحان گرفتن اونها هم برام شیرین بود. من بعدا دیدم که این شیوه روی شاگردای خودمم جواب می‌ده، برای همین سعی کردم معلمی باشم که زیاد با بچه‌ها شوخی می‌کنه؛ البته باید حریم‌ها حفظ شه. راه ورود به دل بچه‌های کوچیک خنده و شوخیه. همیشه برای جلسات اول کلاسم برای اینکه باهم آشنا بشیم، کتابای خنده‌دار با خودم می‌برم و می‌خونم و دیگه بعد از اون با خوشحالی سر کلاسم میان.»

* فضای آموزش تو کشور ما تا این چند وقت قبل عموما خشک و رسمی بود یا اطلاعاتی به بچه‌ها داده می‌شد که صرفا اونا رو حفظ کنند. فکر می‌کنی این فضا چقدر شکسته شده و خودت به عنوان یک معلم فکر می‌کنی آموزش مهم‌تره یا پرورش؟

«من تجربه کار کردن توی مدارس دولتی رو نداشتم. از اول مجموعه غیرانتفاعی کار کردم اما با چیزی که اطرافم می‌بینم و می‌پرسم فکر می‌کنم که فضای خشک و رسمی آموزشی مدارس تا حدی شکسته شده. معلم‌های جوان‌تری رو می‌بینم که سر کار اومدن و دوره‌هایی که آموزش و پرورش برای معلم‌ها برگزار می‌کنه کم‌کم فضا رو به سمتی می‌بره که کار گروهی تو بچه‌ها تقویت بشه. بهتره که فضای کلاس رو مهارتی‌تر کنیم و معلم‌ها دارن این آموزش رو می‌بینن تا حتی تو مدارس دولتی هم با همه کمبودها و تعداد بالای دانش آموزای یک کلاس، این روند رو اجرایی کنن که به جذب بچه‌ها کمک کنه.»

* مهدیه! تو حداقل ۱۰ سال روز معلم هدیه‌های مختلفی از بچه‌ها گرفتی؛ هدیه‌ای بوده که برات جذابیت خاصی داشته باشه؟

«جالب‌ترین هدیه‌ای که روز معلم گرفتم مربوط می‌شه به دوره کرونا. سال ۱۳۹۹ من ۱۴ شاگرد پسر با آموزش تماما آنلاین داشتم که فقط درصورت رضایت خانواده‌ها این امکان وجود داشت در ساعتی محدود بچه‌ها به مدرسه بیان اما مادرای کلاس من چون بچه‌های کوچیک و نوزاد داشتن هیچ وقت راضی نشدن بچه‌هاشون رو بفرستن مدرسه و من و شاگردام هیچ‌وقت هم دیگه رو از نزدیک ندیدیم. بستر کلاس آنلاین به شکل تصویری بود و به همین شکل باهم آشنا شدیم. اما روز معلم اون سال یکی از بچه‌ها اومد دم درِ خونه ما و یک گلدون بهم هدیه داد که گیاهش رو هم خودش کاشته بود. این خیلی هدیه جالبی بود و هنوز هم اون گلدون رو دارم و هر موقع می‌بینمش حس خوبی بهم میده. کلا بهترین هدیه‌های روز معلم، نامه‌هایی هست که بچه‌ها با لحن خودشون برام می‌نویسن. پول یا هدایای مادی هیچ‌کدوم ماندگار نیست و تموم می‌شه، اما کادوی خود بچه‌ها خیلی قشنگ‌تره.»

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • ناکامی آزمون مقابل تیم سابق / لورکوزن در آستانه فینالیست شدن
  • رونالدو و مانه: النصر فینالیست می‌شود
  • رونالدو دبل کرد و النصر فینالیست شد
  • هدف فدراسیون کشتی از اعزام یزدانی/ نگرانی برای تکرار اتفاق تلخ
  • فیلم/ هدیه وزیر ارتباطات برای معلمان
  • اینترنت هدیه ۳۰ گیگابایتی برای معلمان + نحوه فعالسازی
  • هدیه متفاوت به معلم
  • از معلم‌بلاگری تا عجیب‌ترین هدیه‌ برای روز معلم!
  • الهلال با شکست الاتحاد راهی فینال جام حذفی عربستان شد
  • الهلال با شکست الاتحاد فینالیست شد